محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز - در سومین روز از اکران فیلمهای چهلمین جشنواره فیلم فجر در مشهد، «ماهان» به کارگردانی حمید شاه حاتمی و تهیه کنندگی علی شاه حاتمی به نمایش عمومی درآمد؛ فیلمی به شدت ضعیف که در استانداردهای تله فیلم تولید شده و حتی نمیتواند سوژه پراحساس و همدلی برانگیز خود را به شکل مناسبی پرداخت کند. در ادامه، نگاهی داریم به مهمترین نکات مرتبط با این اثر و فرم سینمایی بیرمق آن.
اولین چیزی که پس از تماشای «ماهان»، فکر اکثر مردم و منتقدان را به خود مشغول میکند، این است که اساسا چرا چنین فیلمی در بخش اصلی رقابت مهمترین رویداد سینمای ایران حضور یافته و دقیقا چه کمکی میتواند به جریان اصلی سینمای ایران بکند. در این مورد، ضرورت دارد که اعضای هیئت انتخاب و دبیر جشنواره اقدام به پاسخگویی نمایند و روشن کنند که خانواده شاه حاتمی چطور امکان ساخت و رساندن فیلمی با این استاندارد پایین را پیدا کردهاند.
بهروز افخمی، عضو هیئت انتخاب جشنواره فجر، گفته دو فیلم ضعیف جشنواره را اصلا ندیده است
نکته عجیب دیگر اینکه در برخی محافل و رسانهها گفته شده بود که قرار است عواید این فیلم به کودکان مبتلا به سرطان برسد. این در حالی است که اگر این خبر صحت داشته باشد، با احتمالی قریب به یقین میتوانیم مطمئن باشیم که «ماهان» در گیشه عوایدی را نصیب سازندگان خود نخواهد کرد. این فیلم با این ترکیب بازیگران و کیفیت پایین تولید، اگر فقط بتواند هزینههای خودش را بازگرداند، اثری موفق لقب خواهد گرفت.
قصه «ماهان» درباره یک بازیگر جوان تئاتر است که به واسطه ابتلایش به بیماری سرطان از اجرای نمایش بازمیماند، اما درگیر یک اجرای عروسکی شده و تصمیم به سفر میگیرد. موضوع بیماری کودکان به قدری دردناک و دراماتیک است که صرف پرداختن به آن میتواند برای مخاطب همدلی برانگیز باشد. تصور کنید که فقط یک دوربین را به مدت چند روز در بیمارستان کودکان مبتلا به سرطان بگذاریم و سپس با تدوین مناسب، بخشهای جذابتر را به یک اثر بدون نریشن تبدیل کنیم. بیراه نخواهد بود اگر تصور کنیم که نتیجه این کار به مراتب پراحساستر از «ماهان» از آب در خواهد آمد و این یعنی شاه حاتمی حتی این سوژه پرظرفیت را هم ذبح کرده.
«ماهان» موضوع اصلی خود را فراموش میکند و به جای آنکه روی مسئله مقابله با بیماری سرطان متمرکز بماند، فرم سینمایی خودش را تا سطح نمایش یک سفر عجیب با دوچرخه تنزل میدهد. به لحاظ روایی، دقیقا مشخص نیست چطور زوجی که برای تهیه هزینههای درمان کتابهای خود را فروختهاند، میتوانند از شمال تا جنوب کشور را با دوچرخه سفر کنند. این هم روشن نیست که شخصیت اصلی این فیلم چطور در حالی که مشغول پرتو درمانی است، میتواند این مسیر را با دوچرخه بپیماید. تمرکز بیش از حد فیلمساز بر روی سفر کردن با دوچرخه طنز ناخواستهای را در «ماهان» ایجاد کرده و مشخص نیست که مخاطب دقیقا بر اساس کدام معیار اخلاقی، باید اصرار به ادامه راه با دوچرخه را هضم کند و آن را ارزشمند بشمارد.
فیلمنامه «ماهان» حفرههای پررنگ دیگری هم دارد. پرداخت شخصیت اصلی این فیلم، نه تنها سمپاتیک و قابل درک نیست، بلکه در مواردی حتی تنفر مخاطب را هم برمیانگیزد. این شخصیت در یک برش از فیلم دلخوریهای خود را، با رفتاری پرخاشگرانه و زننده، بر سر همسرش خالی میکند. او کمی بعد بیدلیل به یک پیرمرد در خیابان حمله میکند و دو بار هم همسر جوانش را در میانههای سفر، بدون هیچ توضیحی، رها میکند که این اتفاق برای بار دوم در یک بیابان و در شرایط سخت رخ میدهد. در کمال تعجب اما، فیلمساز تلاش میکند که این شخصیت را، به عنوان یک قهرمان، به مخاطب خود قالب کند؛ تلاشی که نافرجام ماندنش چندان دور از انتظار نخواهد بود.
شیوه دیالوگ نویسی هم از نقاط ضعف جدی فیلمنامه این اثر است که لحنی شعاری به خود گرفته و نمیتواند مخاطب را تحت تاثیر قرار دهند. دیالوگ گل درشت «امید حتی میتوانه مسیر گلولهای که به سمتت شلیک شده رو هم عوض کنه» نه تنها در فیلم کار نمیکند، بلکه باعث میشود که مخاطب احساس کند بجای فیلم دیدن، مشغول شنیدن نصیحتهای انگیزشی است.
اغلب بازیگران اصلی «ماهان» جوان و کم نام و نشان هستند، اما در عین حال استعداد ویژهای نیز در عملکردشان به چشم نمیخورد. مسئله این است که صرف میدان دادن به بازیگران جوان مزیت محسوب نمیشود و اگر استعدادها به فرم هنری نرسند، همان بهتر که بازیگران شناخته شده جلوی دوربین ظاهر شوند. دو بازیگر مرکزی «ماهان»، یعنی امیر نظری و نگار جوکار، بازیهایی تصنعی از خود به نمایش میگذارند؛ به طوری که به نظر میرسد این فیلم اساسا از موهبت بازیگردانی بیبهره بوده و وظیفه بازیگران صرفا این است که فیلمنامه را از رو بخوانند. دست خالی دو هنرپیشه اصلی این فیلم در سکانسهای مشاجره، عصبانیت و اشک ریختن، بیشتر از هر زمان دیگری، رو میشود. حضور وحید رحیمیان که مخاطبان او را با استنداپ کمدی برنامه «خندوانه» میشناسند نیز، در این فیلم بیرمق و کماثر است.
تلاش کارگردان «ماهان» بر این بوده که قاببندیهای اثر خود را مطابق استانداردهای سینما تدارک ببیند. شاه حاتمی در این مورد تا حدی هم موفق ظاهر شده و نماهایی با کیفیت بالاتر از تلویزیون را ضبط کرده است؛ مشکل کار اما در این است که کارگردان این فیلم نقش خود به عنوان مدیر و خالق اثر را از یاد برده و نتوانسته هماهنگی منسجمی را بین مولفههای مختلف این اثر ایجاد کند. نورپردازی در این فیلم با اشکالات جدی همراه است؛ در حالی که جلوههای بصری هم در سکانس طوفان فاجعه آمیز به نظر میرسند. موسیقی از کنترل فیلمساز خارج شده و هدایت بازیگران نیز کاملا با سهلانگاری غیر قابل اغماضی همراه است.